It doesn't make sense at all

ساخت وبلاگ

سر شب بخاطر پول ناچیزی مواخذه شدم. اولش به طرز وحشتناکی استرس کل وجودم رو گرفت و بعدش استرسم تبدیل به یک خشم فوق العاده بزرگ شد. مسیج زدم و توضیح دادم و توضیح خواستم، اما 1 ساعت طول کشید تا مسیجم خونده بشه و بفهمم چی شده. توی اون 1 ساعت از خشم و عصبانیت به خودم می پیچیدم و مدام با خودم تکرار میکردم میگذره. درست میشه. میگذره. نگران نباش. میگذره. مگه پولیه آخه اینقدر قشرق به پا کرده اسکرین شات گرفته؟ چرا من حواسم نبود درست عددها رو وارد کنم که الان اینجوری بشنوم؟ درست میشه. درست میشه. میگذره. میگذره. میگذره.

و گذشت. سوتفاهم نبود. اشتباه از خودم بود. ولی نتونستم قبول کنم که بخاطر چندرغاز اینجوری برخورد بشه باهام. اشتباه کردم که حواسم جمع نبود. و الان به جای استرس و خشم، یک غم عمیق اومده روی دلم. مطمئنم که میگذره میگذره میگذره. این حس هم از بین میره. ولی سیلی ای که خوردم به خاطر خطای وارد کردن چند عدد، تا مغز استخونم رو سوزوند. یه حال گندی پیدا کردم که حتی دیدن چند اپیزود یامادا-کون هم حالمو خوب نکرد. گفتم بنویسم شاید مغزم خالی شه حداقل. و فکر میکنم معجزه ی نوشتن همیشه برای من جوابه.

پ.ن. نمیدونم چرا اینهمه سال خودم رو به ساوندکلاود راضی کرده بودم و اکانت اسپاتیفای نداشتم. بالخره کوچ کردم به اسپاتیفای و عجیب خوبه.


برچسب‌ها: قدح اندیشه
نوشته شده توسط فرشته در 20:41 | | لينک به اين مطلب

هوام ابری تر از اونه که تو اخبار میبینی...
ما را در سایت هوام ابری تر از اونه که تو اخبار میبینی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sepantaa بازدید : 51 تاريخ : سه شنبه 10 مرداد 1402 ساعت: 20:04