ما هیچ، ما نگاه

ساخت وبلاگ

یادم نمی آید چطور با "گری مور" آشنا شدم. فکر کنم پشت میزم در خانه ی تهران وقتی مشغول کند و کاو موزیک بودم، بود. آن گیتار الکتریک جادویی اش آرامش خاصی بهم میداد. هنوز هم هربار که گوشش میدهم یک آدم دیگر میشوم. انگار که حضور فیزیکی ندارم و توی رویاهایم سیر و سلوک میکنم. رویاهایی که دست یافتن بهشان کار سخت، ولی ممکنی است. رویاهای دوری که نمیدانم کجا هستند. عجالتا این موسیقی را اگر خواستید پلی کنید. لعنتی با روح و روان آدم بازی میکند.

یادم نمی آید از کی دلسرد شدم. اما خوب میدانم که این دلسردی عمیق است. منزجر کننده است. سرنوشت کشورم دیگر برایم مهم نیست. اینکه چه میشود و چه نمیشود برایم مهم نیست. هر اتفاقی که بیفتد، هر کاری که بشود، نه خوشحال میشوم نه ناراحت. همین یک وجب خاک را به خاطر خانواده ام دوست دارم که اگر همین خانواده نبود، همین یک وجب را هم نمیخواستم. جوانی مان که رفت. همه چیزمان رفت. دیگر چه فرقی میکند کلاه به سر یا سر به کلاه؟ فقط بالاغیرتا ما را به سخت جانی خود این گمان نبود. بود؟


برچسب‌ها: گوش کنید هوام ابری تر از اونه که تو اخبار میبینی...
ما را در سایت هوام ابری تر از اونه که تو اخبار میبینی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sepantaa بازدید : 89 تاريخ : پنجشنبه 11 آبان 1396 ساعت: 14:26